gigدیکشنری انگلیسی به فارسیفرهاد، فرفره، هر چیز چرخنده، نوعی کرجی پارویی یابادبانی، نیزه، ادم غریب، شوخی، قایق پارویی سریعالسیر، پستان مصنوعی، درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد، چیز غریب و خند
ridgeدیکشنری انگلیسی به فارسیرج، خط الراس، لبه، مرز، سلسله کوه، سلسله، نوک، بر امدگی، مرز بندی کردن، شیار دار کردن
ridgesدیکشنری انگلیسی به فارسیرگه ها، خط الراس، لبه، مرز، سلسله کوه، سلسله، نوک، بر امدگی، مرز بندی کردن، شیار دار کردن