55 مدخل
bite, bolus, gulp, morsel
spoon-feed
nibble
fish stick
kilobyte
gri-gri
گولی
ممکن است
لقمه
لقمه، مقدار
لقمه، پادو، نوکر، فراش، چاکری کردن، نوکری کردن
لقمه ها، سلول زندان، جلنگ جلنگ صدا کردن، بصدا دراوردن