titlingدیکشنری انگلیسی به فارسیعنوان کردن، واگذار کردن، عنوان نوشتن، عنوان دادن به، لقب دادن، نام نهادن
bearدیکشنری انگلیسی به فارسیخرس، اقاخرس، لقب روسیه ودولت شوروی، داشتن، حمل کردن، زاییدن، بردن، تاب اوردن، تحمل کردن، مربوط بودن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن
titleدیکشنری انگلیسی به فارسیعنوان، نام، لقب، اسم، مقام، کنیه، استحقاق، حق، برنامه، صفحه عنوان کتاب، سرصفحه، عنوان قبل از اسم شخص، واگذار کردن، عنوان نوشتن، عنوان دادن به، لقب دادن، نام نها
peerدیکشنری انگلیسی به فارسیهمکار، همتا، جفت، همشان، عضو مجلس اعیان، صاحب لقب اشرافی، رفیق، هما ل، بدرجه اشرافی رسیدن، بدقت نگریستن، نمایان شدن، بنظر رسیدن، برابر کردن، هم درجه کردن، برابر