لغزشدیکشنری فارسی به انگلیسیblame, coast, erroneous, error, fallacy, gaffe, inaccuracy, inexactitude, lapse, mistake, skid, slide, slip, slippage, stumble
flounderدیکشنری انگلیسی به فارسیخرچنگ، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، اشتباه، لغزش، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن، بال بال زدن
floundersدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، اشتباه، لغزش، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن، بال بال زدن