لختدیکشنری فارسی به انگلیسیaltogether, bald, bare, inert, leaden, stark, limp, naked, nude, piece, portion, share
liltدیکشنری انگلیسی به فارسیلخت، اهنگ، اهنگ موزون، شعر نشاط انگیز خواندن، باسبکروحی حرکت کردن، اهنگ خوش نوا و موزون خواندن
licksدیکشنری انگلیسی به فارسیلخت کردن، لیس، لیسه، لیسیدن، تازیانه زدن، زبان زدن، زبانه کشیدن، مغلوب کردن