1263 مدخل
coquette, dally, flirt, pass
wolf
gormandize
boast, brag, glorify, magnify, rodomontade, vaunt
blow
lick
کنتور گاز
فر گاز
حرارت گاز
جیپیاس
شرکت گاز
لاس زدن با
مسخره کرد، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن، طنازی کردن
برداشتن، زد و خورد کردن، لاس زدن، جاسوسی کردن
گاو نر، ولگردی کردن، لاس زدن، عشقبازی کردن
جمع کننده ها، زد و خورد کردن، لاس زدن، جاسوسی کردن