51 مدخل
foyer, lobby
enamel
must, probable
laboratory
لابی
لابی گری
لابی، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن
لابی، اویختگی، دارای نرمه بودن، قطعه قطعه شدگی، مقطع زائده اویخته
لابی گر، کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند