uprisesدیکشنری انگلیسی به فارسیقیام ها، برخاستن، طغیان کردن، ببالا رفتن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سر و صدا و اشوب کردن
riseدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا آمدن، صعود، طلوع، ترقی، قیام، فراز، ترقی خیز، سر بالایی، پیشرفت، بالا رفتن، برخاستن، بلند شدن، خاستن، برامدن، طالع شدن، ترقی کردن، از خواب برخاستن، طغیان ک