19 مدخل
break, quarrel
huff, ire, quarrel, rage, tiff
dander
ریو
همسر، قهر کردن، رنجیدن، اوقات تلخی کردن، ترساندن، اماس کردن
مبهم، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن
خجالت کشیدن، قهر کردن، رنجیدن، اوقات تلخی کردن، ترساندن، اماس کردن
میچ، قهر، رنجش، کدورت، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن، زود رنج
مفیس، قهر، رنجش، کدورت، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن