76 مدخل
cackle
huff, ire, quarrel, rage, tiff
dander
break, quarrel
ریو گراند
ریو
ریو براوو
دل ریو
خراب کردن، غارت
خلاص شدن از شر، رهانیدن از
میچ، قهر، رنجش، کدورت، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن، زود رنج
سولکس، قهر
خنک کننده، قهر، دلخور، عبوس، بد اخم، رنجیده، ترشرو
همسر، قهر کردن، رنجیدن، اوقات تلخی کردن، ترساندن، اماس کردن
مبهم، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن