21 مدخل
few, piddling, scant, scanty, scruple, slender, slim, small, tenuous
minority, smattering
sparingly
ناچیز، قلیل
کم هزینه ترین، کم، اندک قلیل، غیر کافی
ضعیف، کم، اندک قلیل، غیر کافی
تکه تکه کردن، نیم ذرع، حدود، مقدار، مقدار قلیل، اندک
ضعیف، نادر، کمیاب، کم، اندک، قلیل، تنگ