136 مدخل
few, piddling, scant, scanty, scruple, slender, slim, small, tenuous
minority, smattering
sparingly
assign, establish
nature, sort
tribal
راجرز
گوشت خوک
ریچارد راجرز
ناچیز، قلیل
کم هزینه ترین، کم، اندک قلیل، غیر کافی
ضعیف، کم، اندک قلیل، غیر کافی
تکه تکه کردن، نیم ذرع، حدود، مقدار، مقدار قلیل، اندک
ضعیف، نادر، کمیاب، کم، اندک، قلیل، تنگ