قلمرودیکشنری فارسی به انگلیسیambit, bailiwick, demesne, dom _, domain, dominion, jurisdiction, kingdom, provinces, purview, realm, sphere, territory
scopeدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدوده، حوزه، قلمرو، وسعت، هدف، میدان، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه، نوسان نما، ازادی عمل
scopesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدوده ها، حوزه، قلمرو، وسعت، هدف، میدان، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه، نوسان نما، ازادی عمل