قلعهدیکشنری فارسی به انگلیسیbastion, castle, château, citadel, fastness, fort, fortress, keep, redoubt, stronghold, tower
statementsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیانیه، اعلامیه، بیان، گفته، اظهار، شرح، حکم، توضیح، قطعنامه، تقریر، قطعه نامه، عرضه داشت