294 مدخل
borrowing, debt, loan
animus, motive, prejudice, spite, spleen
flat, interest-free
lend
incur, run
lend, loan
owe
بازنشستگی
روکفورت
لازم است، لازمه، شرط لازم، احتیاج، چیز ضروری، ضروری، بایسته
requeued
تجدید حیات
قرض دهنده، گیرنده، صاحب امتیاز، انتقال گیرنده
قرض گرفتن
قرض می گیرد، رقم قرضی، قرض گرفتن، وام گرفتن، قرض کردن، اقتباس کردن
قرض دادن، روزه، ماه روزه، صیام