معنی قدم زدنی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

قدم زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stroll, walk

قدم زدن آهسته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

amble

مسیر قدم زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

walk

قلم زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delete, omit

قلم زدن بدهی سوخته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

write-off

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

RN

دیکشنری انگلیسی به فارسی

RN

RNA

دیکشنری انگلیسی به فارسی

RNA

rel

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ریل

rnd

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رند

RNA polymerase

دیکشنری انگلیسی به فارسی

RNA پلیمراز

جست‌وجوی متن

upglide

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدم زدن

begruntle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدم زدن

thight

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدم زدن

stoiter

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدم زدن

stepper

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدم زدن، پله ساز، چیزی که برای پله بکار می رود