Rockدیکشنری انگلیسی به فارسیسنگ، صخره، تکان، تخته سنگ، تخته سنگ یا صخره، سنگ خاره، جنبش، تکان نوسانی دادن، جنباندن
snapدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه محکم و ناگهانی، چفت، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن، شتاب زدگی، چسبیدن به، گاز گرفتن، گسیختن،