قائمدیکشنری فارسی به انگلیسیsquare, straight, upright, perpendicular, plumb, right, standing, upstanding, vertical
hidingدیکشنری انگلیسی به فارسیقایم شدن، مخفی کردن، پنهان کردن، نهفتن، پنهان شدن، مخفی نگاه داشتن، پوشیدن، پوست کندن، ابشتن، خود را پنهان ساختن