4505 مدخل
translatable
able _, fit, open, worth
subject, susceptible
irrigable
unfailing
impeachable
قابل ترجمه است، قابل ترجمه، قابل معنی کردن، قابل تعبیر
تعبیرات، خداسازی، ایجاد الوهیت، قائل به الوهیت شخص یا چیزی
قابل تنظیم نیست
قابل انعطاف
قابل فهم بودن