reliableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل اعتماد، قابل اطمینان، معتبر، موثق، قابل اتکا، معتمد، مورد اطمینان، موتمن، راز دار
unreliableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل اعتماد، نامطمئن، غیر قابل اطمینان، غیرقابل اعتماد، نامعتبر، اتکا ناپذیر
plateدیکشنری انگلیسی به فارسیبشقاب، صفحه، پلاک، لوح، قاب، لوحه، روکش، صفحه فلزی، بقدر یک بشقاب، نعل اسب، ورقه یا صفحه، اندودن، روکش فلزی کردن، ابکاری فلزی کردن، روکش کردن، متورق کردن