indeedدیکشنری انگلیسی به فارسیدر واقع، واقعا، حقیقتا، براستی، همانا، محققا، فیالواقع، فعلا، هر اینه، آره راستی
sightreadدیکشنری انگلیسی به فارسیsightread، بدون مطالعه قبلی خواندن، بدون امادگی قبلی اجرا کردن، فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-readدیکشنری انگلیسی به فارسیدیدنی، بدون مطالعه قبلی خواندن، بدون امادگی قبلی اجرا کردن، فی البداهه خواندن یا اجرا کردن