uncommunicativeدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل تحمل، خاموش، کم حرف، بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
automatismدیکشنری انگلیسی به فارسیاتوماتیک، حرکت خود بخود، حالت خودکاری، حرکت غیر ارادی، کار عادی و بدون فکر