formalدیکشنری انگلیسی به فارسیرسمی، صوری، قرار دادی، دارای فکر، تفصیلی، لباس رسمی شب، مقید به اداب ورسوم اداری
uncommunicativeدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل تحمل، خاموش، کم حرف، بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر