61 مدخل
actor
subject
nominative
it
participial
بی سر و صدا
thuggism
اراذل و اوباش، قاتل، گردن کلفت، ادم کش
thuggee، قتل، ادمکشی، ترور
عصبانیت، قتل، ترور، ادمکشی
فاعلی
نامزد، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلی، تعیین شده
در حال انجام، عمل، فاعل
ذهنی، درونی، فاعلی، وابسته بطرز تفکر شخص، خصوصی
ذهنیت، فردیت، فاعلی بودن