معنی فن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

فن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

art, greasepaint, science, shift, technique, technology

جست‌وجوی مشابه

فن آورانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

technical

فن آوری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

technology

فن بیان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

oratory

فن تیراندازی با شمخال

دیکشنری فارسی به انگلیسی

musketry

فن چاپ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

typography

جست‌وجوی غلط تایپی

tk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tk

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

tkt

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tkt

TKO

دیکشنری انگلیسی به فارسی

TKO

جست‌وجوی متن

technology

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فن آوری، تکنولوژی، فن شناسی، اشنایی باصول فنی، شگرد شناسی

fanfaron

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فن فارون

fan-shaped

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فن شکل

fan tan

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فن خاردار

attic fan

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فن دريچه