فاجعهدیکشنری فارسی به انگلیسیobscenity, adversities, calamity, catastrophe, disaster, holocaust, plague, tragedy
hackneyدیکشنری انگلیسی به فارسیهک، درشکه کرایه، اسب سواری، اسب کرایبه، فعله، مبتذل کردن، زیاد استعمال شده