disgraceدیکشنری انگلیسی به فارسیرسوایی، فضاحت، عار، افتضاح، سیهرویی، بیابرویی، خوار کردن، خفتاوردن بر، مفتضح کردن
disgracesدیکشنری انگلیسی به فارسیتنگناها، رسوایی، فضاحت، عار، افتضاح، سیهرویی، بیابرویی، خوار کردن، خفتاوردن بر، مفتضح کردن
shameدیکشنری انگلیسی به فارسیشرم آور، شرم، خجالت، ننگ، شرمساری، سرافکندگی، عار، خجلت، فضاحت، ازرم، شرمنده کردن، خجالت دادن، ننگین کردن، خوار کردن
eloquenceدیکشنری انگلیسی به فارسیفصاحت، سخنوری، شیوایی، علم فصاحت، علم بیان، طلاقت لسان، عبارت سازی، خوش زبانی