374 مدخل
stateless
a-, destitute, devoid, less _, sans, un-, void, wanting
neuter
unfeeling
powerless
شیرین، دریاچه عمیق و کوچک کوهستانی
تردد
تکان دادن، لکه دار کردن، تیره کردن، کدر کردن
ناراحتی
مواد غذایی
tarse
فاقد زمین
فاقد نفوذ
فاقد، نداشتن، ناقص بودن، فاقد بودن، کم داشتن
فاقد، بی شکل، بی ریخت
فاقد آزادی بیان