413 مدخل
quash
abolish, abrogate, cancel, dissolve, lift, revoke
rescind
desegregate
annul
revocable, voidable
دست دو دست
tlo
ضربه دو پایه
تا حد زیادی
به شوخ طبعی، بعبارت دیگر، یعنی
لغو کردن، باطل ساختن، فسخ کردن
لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، منسوخ کردن، فسخ کردن
ضدانسانی، فسخ کردن، لغو کردن
از بین بردن، لغو کردن، فسخ کردن، باطل کردن
disanuls، لغو کردن، فسخ کردن، باطل کردن