sinkدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو رفتن، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود ا