1474 مدخل
assumption, guess, presumption, supposition, thesis, premise
presuppose
purported
presupposition
assume, hypothesize, posit, presume, say, suppose, understand
شام تلویزیون
کانال تلویزیون
تلویزیون آنتن
ایستگاه تلویزیونی
تلویزیون، دور نشان
منحصر به فرد متقابل
متقابلا منحصر به فرد، دو به دو ناسازگار
قابل قبول، انگاشتنی، فرض کردنی، قابل عرض، تصور کردنی، گمان کردن
احتمالا، فرض محتمل، قابل استفاده، قابل استنباط، محتمل
فرد قابل تحسین