4 مدخل
فرسوده شد، ساییده شدن، ساییدن، خوردن، فرساییدن، فاسد کردن
ریزش می کند، ساییده شدن، ساییدن، خوردن، فرساییدن، فاسد کردن
ریزش، ساییده شدن، ساییدن، خوردن، فرساییدن، فاسد کردن
فرسایش، ساییده شدن، ساییدن، خوردن، فرساییدن، فاسد کردن