26 فرهنگ
120 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی مشابه
فرزند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bairn, offspring, scion
فرزند ارشد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
firstborn
فرزند تعمیدی (مذهب)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
godchild
فرزند جان در خطاب مهرآمیز به پسر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
sonny
فرزند خوانده روحانی (مذهب)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
godchild
بیشتر
۲۸ واژه مشابه
جستوجوی مشابه غلط تایپی
tecon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tecon
teck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک
tock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاک
جستوجوی متن
sonhood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
fellowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childbear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
بیشتر
۷۹ واژه در متن