26 فرهنگ
239 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی دقیق
فرزند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bairn, offspring, scion
جستوجوی مشابه
فرزند ارشد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
firstborn
فرزند تعمیدی (مذهب)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
godchild
فرزند جان در خطاب مهرآمیز به پسر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
sonny
فرزند خوانده روحانی (مذهب)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
godchild
فرزند ذکور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
son
بیشتر
۴۶ واژه مشابه
جستوجوی مشابه غلط تایپی
tickney
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیکنیک
جستوجوی متن
sonhood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
fellowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
childbear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند
بیشتر
۱۸۱ واژه در متن