156 مدخل
grace, head start, odds, respite, start, usance
handicap, spot
handicap
objective
available, ready
assemble, obtain, accumulate
واجد شرایط، فرجه دادن
آرامش، فرجه دادن
مهلت، استراحت، فرجه، امان، تمدید مدت، فرجه دادن
فضای بین، فاصله، فرجه، مدت، فاصله بین دو چیز، فاصله دار کردن
فاصله ها، فاصله، وقفه، مدت، فرجه، خلال، فترت، ایست