8 مدخل
loneliness
lonesome
lonely, lonesome, lovelorn
بخشی، فراق، سرحد موی سر
جدا شدن، فراق، سرحد موی سر
فوق العاده، فراقرمز، فراسرخ، انطرف اشعه قرمز
عزیمت، خروج، عزیمت، حرکت، انحراف، کوچ، فراق، مرگ
غم و اندوه، دلتنگ، بیمار وطن، در فراق میهن