43 مدخل
absconder, defector, deserter, escapee, evacuee, fugitive
truant
scare
rout
leak
فراری، فرار، پناهنده، مهاجر، تبعیدی، بی دوام، فانی، زود گذر
فرارج
فراریان، فراری، فرار، شخص فراری
فراری، پیچیدن، پیچیدن وبالا زدن، جمع کردن، بدور چیزی پیچیدن، ورتابیدن
فراری