معنی فدرن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

فارنهایت (یکان سنجش گرما)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Fahrenheit

فدراسیون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

federation

فدرال

دیکشنری فارسی به انگلیسی

federal

فدرال سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

federalization

فدرال کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

federalize

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

tnpk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tnpk

جست‌وجوی متن

federation of tribes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فدراسیون قبیله ها

federalized

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فدرالیزه شده، ائتلاف کردن، فدرال شدن یا کردن، متحد شدن

feralin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فدرال

fahrenhett

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فارنهایت

fallers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فدرر