معنی فح | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

فحاشی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scold, vituperate

فحاش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

foulmouthed, ibellous, libelous, scurrilous, vituperative

فحاشانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vituperative

فحاشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blasphemy, revilement, scurrility, vituperation

فحاشی (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sass

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

tpke

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tpke

tph

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tph

tpm

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tpm

tpd

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tpd

tpk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tpk

جست‌وجوی متن

prostitutely

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فحشا

forswear

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فحش دادن، انکار کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن

foresteep

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فحش دادن

forlornness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فحشا

affrontingness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فحشاء