470 مدخل
barely, open
disclosure, divulgence
transpire
disclose, impart, reveal, show, unbosom
profess
چای ساز، چای دم کن
تیم تراکتورسازی، چای دم کن
چای، رنگ چای
عطر چای
تورتریکس چای
توپ چای
فرش دستباف
فلش گسترده
فلش یخ زده
فحش دادن، انکار کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن