469 مدخل
barely, open
disclosure, divulgence
transpire
disclose, impart, reveal, show, unbosom
profess
سرویس چای، سرویس چای خوری
چای، رنگ چای
عطر چای
تورتریکس چای
توپ چای
استراحت چای
فرش دستباف
فلش گسترده
فلش یخ زده
فحش دادن، انکار کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن