فاصلهدیکشنری فارسی به انگلیسیdistance, gap, interlude, interval, remove, separation, space, walk, way
hyphenateدیکشنری انگلیسی به فارسیافسون، باخط پیوند چسبانیدن، با خط پیوند نوشتن، بوسیله خط دارای فاصله کردن