84 مدخل
disclose, impart, reveal, show, unbosom
barely, open
disclosure, divulgence
transpire
profess
profession
tha
فاش کردن
باز کردن، فاش کردن، بی ردا کردن
باز کردن، اشکار کردن، اشکار شدن، فاش کردن، رها کردن، تاه چیزی را گشودن
نشان می دهد، فاش کردن، معلوم کردن، ظاهرکردن، اشکار کردن، ظاهر ساختن