41 مدخل
باز شدن، گرم شدن، اب شدن، گداختن
سرگردان
ازدواج
تساوی
thawer
tawed، تیله بازی کردن، زاغ زدن، دباغی کردن
farthing، پول خرد انگلیس، فارثینگ