327 مدخل
Fahrenheit
advantage, benefit, boon, effect, efficacy, profit, use, utility
percentage
boot
utilitarianism
فشرده، در غلاف محصور کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن
فشرده
فشرده سازی، غلظت
فشرده سازی، دارای صدای چلپ چلوپ، دارای ترشح
فشرده، از جا در رفتن، باشعله نامنظم سوختن، زبانه کشیدن