325 مدخل
stateless
a-, destitute, devoid, less _, sans, un-, void, wanting
neuter
unfeeling
powerless
خار، تیغ، شوک، سرتیز، تیغ دار کردن
خار نشسته
سیب خار، تاتوره خاردار
ترسناک ترین، موجب ناراحتی، خار دار، خار مانند، تیغستان، تیغ تیغی
سقفی
قرمز
فاقد زمین
فاقد نفوذ
فاقد، نداشتن، ناقص بودن، فاقد بودن، کم داشتن
فاقد، بی شکل، بی ریخت
فاقد آزادی بیان