11 مدخل
false, wrong
mystic, psychic, runic
passionate, pissed
ruffle
غلطیدن
به طور غیریکنواخت
بی اعتنایی، بی غلطی، بی خطایی، بی لغزشی
غیر یکنواخت، غیریکنواخت، نامتجانس، غیریکسان
یاقوت، غیبی، الهامی، وابسته به غیبگویی، عاقل، وابسته به وحی