غلو کردندیکشنری فارسی به انگلیسیembroider, exaggerate, magnify, overcharge, overrate, overstate, stretch
trollدیکشنری انگلیسی به فارسیترول، چرخش، غول یا جن ساکن غار وکوه، دایره وار حرکت کردن، چرخاندن، سراییدن، چرخیدن، گشتن
trollsدیکشنری انگلیسی به فارسیترول ها، چرخش، غول یا جن ساکن غار وکوه، دایره وار حرکت کردن، چرخاندن، سراییدن، چرخیدن، گشتن