murmurدیکشنری انگلیسی به فارسیزمزمه، غرولند، شکایت، غرغر، سخن نرم، غرولند کردن، ژکیدن، زمزمه کردن، من من کردن، غرغر کردن
squawkedدیکشنری انگلیسی به فارسیخشمگین شدم، غرولند کردن، اعتراض کردن، قدقد کردن، جیغ ناگهانی زدن، صدای اردک دراوردن