معنی غنچه شدن لب | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

غنچه شدن لب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pucker

جست‌وجوی مشابه

غنچه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bloom

غنچه (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bud

غنچه زنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

efflorescence

غنچه کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bud, bloom, blossom, sprout

غنچه کردن لب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pucker

جست‌وجوی متن

disbudded

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رها شده، غنچههای درخت را چیدن، فاقد غنچه کردن

satury

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غنچه

didelphia

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غنچه

leaf bud

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جوانه برگ، غنچه برگ

gemma

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گوهر، غنچه، جوانه، دکمه، جرثومه، الفکه، نرمتن یا صدف گرد کوچک خوراکی