غلو آمیزدیکشنری فارسی به انگلیسیboastful, histrionic, overblown, overweening, theatrical, far-fetched, orotund
غلو کردندیکشنری فارسی به انگلیسیembroider, exaggerate, magnify, overcharge, overrate, overstate, stretch
overstateدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، غلو کردن، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، اغراق گفتن در
overstatesدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، غلو کردن، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، اغراق گفتن در
overchargeدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، قیمت اضافی، غلو کردن، در قیمت اجحاف کردن، زیاد حساب کردن، بیش از ظرفیت پر کردن